دلنوشته های دخترانه



سلام

قرار بود من هر روز یه نوشته داشته باشم ولی ظاهرا توفیق نبود که سعادت نصیبتون بشه و مطالبم رو بخونین

 

خب داشتم میگفتم امروز از اون روزا بود. صبح باید میرفتم دندون پزشکی اونم کجا؟ شهرستان

 

بعد که تموم شد گفتم چه کاریه منم میرم یه دوری توی بازار میزنم یه کم دلم واشه.

شما هم میدونین یه خانم که توی بازار دور بزنه یعنی چی؟

البته همیشه اینطوری نیستا یه وقتهایی عنایات خاص خدا شامل حالمون میشه و رزقمون رو از توی بازار با خودمون میاریم خونهکه البته کم پیش میاد.

خلاصه کارهامون رو کردیم نماز مغرب و عشا رو هم خوندیم و راه افتادیم.

ادامه اش باشه برای فردا الان میخوام بخوابم.


خیلی‌ها از خودشان انتظار ندارند که زیاد خوشحال و بانشاط باشند؛ انگار همین‌که زیاد رنج نکشند کافی است! بعضی‌ها این‌قدر فشار خون روح‌شان پایین است که هیچ‌وقت نشاط را تجربه نمی‌کنند! خُب یک‌بار سعی کن نشاط معنوی پیدا کنی تا بفهمی در این عالم چه خبر است!

اما چگونه به نشاط و حال خوش معنوی برسیم؟ اندوه‌زدایی مقدمۀ کسب نشاط معنوی است؛ اول باید اندوه بیخود و بی‌منطق را از دل‌مان خارج کنیم. یک راه برای رفع اندوه، مرور ایمان و اعتقادمان به خدا، به‌وسیلۀ ذکر است(که در جلسۀ قبل بیان شد)

یک راه عمدۀ دیگر-غیر از ایمان- برای رفع اندوه، «تعقل» است. اگر می‌خواهی حال خوش معنوی پیدا کنی با عقل خودت اندوه‌زدایی کن؛ خوب فکر کن و اندوه‌های بیخود را از دلت بیرون بریز! اگر خوب فکر کنی، خواهی گفت: «اصلاً من چرا ناراحت بودم؟! چرا غصه می‌خوردم؟!»

هر اندوه بیهوده‌ای که داری، اگر لیزرِ عقلت را روی آن بیندازی و درباره‌اش درست فکر کنی، نابود می‌شود. مثلاً به خودت بگو: «1-این مشکل برطرف خواهد شد، 2-هستند کسانی که بیشتر از تو مشکل دارند، 3-این یک امتحان الهی است، 4-خدا الان بیشتر از تو ناراحت است از اینکه تو داری زجر می‌کشی و برایت جبران خواهد کرد، 5-یک زمانی می‌رسد که اصلاً این غصه‌ها از یادت می‌رود و.»

چرا بعضی‌ها وقتی فکر می‌کنند، اندوه‌شان برطرف نمی‌شود بلکه نگران‌تر می‌شوند؟ چون عقل‌شان درست کار نمی‌کند! طبق روایت، آدم سالم و عاقل، وقتی سکوت کرده و در فکر فرورفته، غمگین نیست، او در اثر غم، به فکر فرو نمی‌رود(لَمْ یَغُمَّهُ صَمْتُه‏؛ صفات‌الشیعه/25) اما کسی که عقل درستی ندارد، طبیعتاً هرچه تفکر کند، مسرور نمی‌شود بلکه گاهی تفکر برایش ضرر هم دارد!

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: وزن عقل هرکسی در حزن و شادیِ او معلوم‌ می‌شود «رَزَانَةُ الْعَقْلِ تُخْتَبَرُ فِی الْفَرَحِ وَ الْحَزَن‏» (عیون‌الحکم/271) کسی که به‌خاطر یک مسألۀ بیهوده، غمگین می‌شود و با یک چیز بیخود، خوشحال می‌شود، وزن عقلش کم است!

علی(ع) می‌فرماید: ریشه و اصل عقل، قدرت است و ثمره و میوۀ عقل هم شادی است «أَصْلَ الْعَقْلِ الْقُدْرَةُ وَ ثَمَرَتَهَا السُّرُورُ»(میزان‌الحکمه/8639) یعنی اگر کسی عقل داشته باشد و از عقلش درست استفاده کند، به سرور می‌رسد و شاد می‌شود. و همان‌طور که قبلاً بیان شد، ثمرۀ ایمان و اعتماد به خدا هم سرور است. پس هم ثمرۀ عقل و هم ثمرۀ ایمان، سرور است.

هر روز صبح و غروب باید با تعقل و با محاسبه کردن، از دل‌مان اندوه‌زدایی کنیم، طوری که مسرور بشویم، اگر با این‌کار مسرور نشدیم، معلوم می‌شود عقل‌مان درست کار نمی‌کند! برای اینکه عقل‌مان درست کار کند، توصیه‌های زیادی وجود دارد؛ مثلاً اینکه با آدم‌های بی‌عقل مصاحبت نکنیم و با عقلاء و اهل علم، نشست و برخاست کنیم.

می‌دانید غیرعاقلانه‌ترین غم چیست؟ غم در اثر حسادت! فکر کن «آن کسی که به او حسادت می‌کنی، اصلاً به تو چه‌کار دارد که از موفقیتش ناراحت شده‌ای؟! مگر روزیِ تو را به او داده‌اند؟! این غصه، به چه دردِ تو می‌خورَد؟!»

یکی از روش‌های برطرف کردن غم، فکر کردن دربارۀ مرگ است. به ما توصیه شده که با یاد مرگ، اندوه را از دل ببریم و به سرور برسیم(ذِکْرُ الْمَوْتِ مَسَرَّةُ کُلِّ زَاهِدٍ وَ لَذَّةُ کُلِّ مُؤْمِنٍ؛ عیون‌الحکم/255) کسی که زیاد به مرگ بیندیشد و مرگ‌اندیش باشد، غم از دلش می‌رود! یاد مرگ، تو را در یک گوشه‌ای قرار می‌دهد، و هرچه غم در دلت هست، از تو می‌گیرد! 

اندوه باید از دل ما زدوده شود، چون اندوه یعنی کفر، ناسپاسی، بی‌خدایی و بی‌عقلی! با عقلت اندوه‌ها را از دلت بیرون بریز تا به حال خوش معنوی برسی؛ این یک راه مهم برای رسیدن به سرور معنوی است.

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

دانلود موزیک رپ اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان پسر شیراز شهاب میررفیعی فرکتال باران Geant4-toolkit نسترن نامه Sam اسم جدید مقالات آموزشی صنعت فلز